بانوی کرامت
هفته ی پیش دوبار رفتم بهشت
آری بهشتی ترین نقطه ای که من روی زمین سراغ دارم
جمعه و بعد هم پنج شنبه رفتم حرم حضرت معصومه س
احتمال می دادم که پنجشنبه یه سر برم قم ولی فردای عاشورا چنان دلم برای حرم زیبای بانوی کرامت پر کشید که طاقتم تموم شد و وقتی بابایی گفت بیا بریم خزید و من تو ماشین منتظرتم وقتی نشستم تو ماشین گفتم می شه به جای خرید بریم قم ؟
بابایی هم که همیشه برای قم رفتن پایه است راه افتاد .
جات خالی بود آخرین باری که رفته بودیم حرم پیش خودم فکر می کردم دفعه ی بعد دیگه باتو می ریم ولی دوبار تو یه هفته بدون تو رفتم . شاید قراره دوری ما و تو یه کم دیگه طول بکشه و خانوم می خواسته صبرمون زیاد تر بشه .
نمی دونی حرم چقدر قشنگ بود .
من عاشق زیارت تو بارونم . جمعه ی پیش هوا یه کم ابری بود و یکی دو قطره بیشتر نبارید .اما پنج شنبه بارون تندی می بارید .
رفتم تو صحن مسجد رو به حرم ایستادم نزدیک یک ساعت بدون چتر زیر بارون رحمت خدا با خانوم حرف زدم .
می دونی مامان های زیادی هستند که مثل من منتظر ن تا فرشتشون توی دامنشون بشینه و از اونجایی که مدل انتظارشون یه کم با مامانایی که فرشته شون میاد تو دلشون فرق داره ، دوران انتظارشون مثل ما خیلی بیشتر از 9 ماه طول می کشه . همون 9 ماه انتظار خیلی برای یه مامان طولانیه چه برسه به وقتی که انتظار بشه دو سه سال .
بعد هم ه ربار که سراغ نی نی ات رو می گیری بگن ان شاء ا... امروز فردا
زیر بارون دعای آدم ها مستجاب می شه برای همین تا نم بارون می زنه دعای فرج می خونم یادت باشه تو هم زیر بارون اولین دعایی که می خونی دعای فرج آقامون باشه و دعا برای سلامتی ایشون .
اما بعد دعای فرج کلی با خونم حرف زدم از مامان یاسین گفتم . از خاله سارا و یه عالمه خاله های دیگه که انتظارشون شبیه منه و فرشته هاشون مثل تو تو یه راه سخت و طولانی .
همه ی فرشته های مثل تو رو به خانوم سپردم .
جات واقعا خالی بود . من و بابایی 11 سال پیش نذر کردیم وقتی فرشته مون اومد اول اون رو ببریم زیارت حرم حضرت عبد العظیم ع قبل از اینکه بخواد پاش رو تو خونمون بذاره .
بعد هم تو اولین فرصت قراره بریم قم حرم خانوم .
عید می خواستیم با بایی بریم کربلا ولی به خاطر تو نرفتیم گفتیم بذار سه تایی با هم بریم .
خلاصه زودتر بیا که کلی نقشه ی خوب برات داریم .